جلسه داوري و ارزيابي خطابه هاي غديري1

ایام الله – ۱۶مرداد۱۴۰۰

مناسبت های شمسی (۱۶ مرداد ۱۴۰۰)

  • وفات آیة‏اللَّه «سيدرضا فيروزآبادي» (۱۳۴۴ ش)
  • انتخاب «آموزگار» به نخست‏ وزيري (۱۳۵۶ ش)
  • تشكيل جهاد دانشگاهي (۱۳۵۹ ش)

مناسبت های قمری (۲۷ ذوالحجه ۱٤٤۲)

  • آب دادن امام حسین (ع) به سپاه حر (۵۹ ق)
  • منازل امام حسین «ع» تا کربلا: «ذوحُسُم» (۶۰ ق)
  • واقعه حره بنا برنقلی (۶۳ ق)
  • انقراض حکومت بني ‏اميه (۱۳۲ ق)
  • مرگ مروان بنابرنقلی (۱۳۳ ق)
  • وفات على بن جعفر «عليه السلام» (۲۱۰ ق)
  • ولادت امام هادی «» بروایت شیخین (۲۱۲ ق)
  • تصرف گرگان ومازندران توسط«طغرل سلجوقي»(۴۳۲ق)
  • وفات «شيخ مصلح الدين سعدي شيرازي» (۶۹۱ ق)
  • ولادت آیةالله «محمدحسین غروی نایینی (۱۲۷۶ ق)

وفات آیة‏اللَّه «سيدرضا فيروزآبادي» (۱۳۴۴ ش)

تاریخ وقوع: ۱۶ مرداد


درگذشت عالم نيكوكار آيت ‏اللَّه "سيدرضا فيروزآبادي" در ري (1344 ش)درگذشت عالم نيكوكار آيةاللَّه «سيدرضا فيروزآبادي» در ري (۱۳۴۴ ش)آيةاللَّه سيدرضا بن‏ سيدهاشم فيروزآبادي در حدود سال ۱۲۵۱ ش در فيروزآباد از نواحي اطراف شهر ري در خانواده‏اي كشاورز به دنيا آمد. وي پس از گذراندن مقدمات علوم در تهران، راهي نجف اشرف شد و از محضر استاداني همچون آخوند خراساني و ميرزا حسين خليلي تهراني و در كربلا از درس آيت‏ اللَّه سيد اسماعيل صدر بهره‏ ها بُرد. آيت‏ اللَّه فيروزآبادي سپس به ايران بازگشت و در زادگاهش به انجام وظايف ديني مشغول شد. وي از دوران كودكي در انديشه خدمت به خلق خدا بود و حتي‏ المقدور از آنان دستگيري مي‏كرد. ايشان در اوايل مشروطيت، چهار دوره، نماينده مجلس شوراي ملي بود. حضور وي در مجلس تنها براي دفاع از حقوق ملت را برعهده داشت، چنان كه يك ريال از حقوق ماهيانه آنجا را تصرف نكرد و حقوق جمع شده چندين ساله را با اجازه مراجع تقليد به بناي بيمارستاني در شهر ري اختصاص داد. آيت ‏اللَّه فيروزآبادي تا اواخر عمر از رسيدگي به وضع بيماران كوتاهي نمي‏كرد و حتي تا نيمه‏ هاي شب به قسمت‏هاي مختلف بيمارستان سركشي و از بيماران دردمند عيادت مي‏نمود. از آثار خيريه اين عالم نيكوكار مي‏توان به بيمارستان هزار تخت‏خوابي در ري، زايشگاه، پرورشگاه و دارالايتام، مسجد جامع و مدرسه اشاره كرد. آيت ‏اللَّه فيروزآبادي سرانجام در شانزدهم مرداد ۱۳۴۴ ش در ۹۳ سالگي به جوار رحمت حق شتافت و در ميان حزن و اندوه دوستداران، در مقبره ‏اي كه در كنار بيمارستان در ري براي خود بنا نموده بود، به خاك سپرده شد.منبع


انتخاب «آموزگار» به نخست‏ وزيري (۱۳۵۶ ش)

تاریخ وقوع: ۱۶ مرداد


انتخاب "جمشيد آموزگار" به نخست‏ وزيري رژيم پهلوي (1356 ش)انتخاب «جمشيد آموزگار» به نخست‏ وزيري رژيم پهلوي (۱۳۵۶ ش)پس از روي كار آمدن جيمي كارتر به رياست جمهوري آمريكا، شاه براي جلب رضايت صدرنشين جديد كاخ‏ سفيد، حاضر به قرباني كردن نزديك‏ترين كسان خود، حتي هويدا، نخست وزير مطيع و وفادرش بود. از اين رو پس از دوازده سال و نيم نخست ‏وزيري هويدا، او را از كار بركنار كرد تا خود را بيشتر از قبل با سياست‏هاي آمريكا موافق نشان دهد. شاه براي جانشيني هويدا به دنبال كسي مي‏گشت كه ضمن فرمانبرداري از او، از اعتماد و توجه ويژه آمريكا نيز برخوردار باشد. تا اين كه جمشيد آموزگار را كه به مدت بيست سال در صحنه سياسي ايران در جريان انواع كارها قرار گرفته بود، به اين سمت انتخاب كرد. فاجعه آتش‏ سوزي سينما ركس آبادان، شهادت آيت ‏اللَّه سيد مصطفي خميني، اعلام فضاي باز سياسي، چاپ مقاله اهانت ‏آميز عليه امام در روزنامه اطلاعات، وقايع خونبار ۱۹ دي قم و ۲۹ بهمن ۵۶ در تبريز از جمله وقايع دوران نخست وزيري آموزگار بود. سرانجام اين عنصر خود فروخته پس از يك سال صدارت، به علت عدم موفقيت در كنترل نهضت اسلامي به رهبري امام خميني (ره) و گسترش انقلاب به سراسر كشور در چهارم شهريور ۱۳۵۷ از مقام خود استعفا داد.منبع

تشكيل جهاد دانشگاهي (۱۳۵۹ ش)

تشكيل جهاد دانشگاهي به فرمان «امام خميني»(ره) (۱۳۵۹ ش)پس از پيروزي انقلاب اسلامي، فضاي جامعه از فرهنگ طاغوتي پاك نشده بود و مظاهر آن در همه جا به چشم مي‏خورد. همچنين عوامل فعال طاغوتي در دانشگاه‏ها مانع اشاعه فرهنگ اسلامي بودند. در نتيجه دانشجويان در برابر اين مسأله، به مقابله برخاستند و دانشگاه‏ها تعطيل شد. حضرت امام با تأييد اين حركت، فرمان تشكيل نهاد انقلابي جهاد دانشگاهي را صادر كردند تا پس از تشكيل ستاد انقلاب فرهنگي، فرهنگ منحط غربي از مراكز علمي و فرهنگي كشور زدوده شود. اين مركز فرهنگي در سال ۱۳۶۳، به عنوان ستاد اجرايي انقلاب فرهنگي تغيير نام داد تا اين كه در سال ۱۳۶۴، پس از استقلالِ دانشگاه‏ها و جدا شدن وزارت فرهنگ و آموزش عالي، مجدداً به عنوان جهاد دانشگاهي مطرح گرديد. بر اساس اساسنامه اين نهاد جهاد دانشگاهي نهادي است عمومي و غير دولتي، زير نظر شوراي عالي انقلاب فرهنگي، داراي شخصيت مستقل و از لحاظ استخدامي و مالي، تابع مقرراتي است كه در چهارچوب اختيارات قانوني به تصويب هيئت امناي جهاد دانشگاهي مي‏رسد. از سال ۱۳۶۹، جهاد دانشگاهي به عنوان پلي ميان دانشگاه و بخش صنعتي و خدماتي كشور معرفي و محل استقرار آن، بيرون از دانشگاه تعيين شد. گسترش تحقيقات و شكوفايي روحيه پژوهش، گسترش طرح‏هاي كاربردي و نيمه صنعتي از طريق پيوند با مراكز علمي و تحقيقاتي به منظور به كارگيري وظايف و توسعه امور فرهنگي در سطح جامعه از طريق همكاري با حوزه و دانشگاه و ساير مراجع و نهادهاي فرهنگي به ويژه براي نسل جوان، از اهداف مهم جهاد دانشگاهي مي‏باشد.منبع

منازل امام حسین «ع» تا کربلا: «ذوحُسُم» (۶۰ ق)

در این روز امام حسین علیه السلام به منزل ذوحسم ، ذوحسی، ذوخشب، ذوجشمی، رسیدند. روز یکشنبه بود که امام علیه السلام امر فرمودند: خیمه ها را بر پا کنند. در این هنگام لشکر حر بن یزید ریاحی با قریب هزار سرباز در گرمای ظهر رسیدند. امام علیه السلام  جوانانش دستور داد تا آنان را با اسب هایشان سیراب کنند. جوانان و اصحاب همه را سیراب کردند و ظروف و طشت ها را پر آب می نمودند و نزد چهارپایان می بردند و صبر می کردند تا سه ، چهار یا پنج بار سر از طشت برداشتند و سیراب که می شدند به نزد حیوان دیگر می بردند. (۱)


۱- ارشاد ج۲ ص۷۰-۸۰ف ذریعة النجاة ص۵۹

منبع: تقویم شیعه

واقعه حره بنا برنقلی (۶۳ ق)

در اين روز واقعه حره در چهارشنبه سال ۶۳ ه‍ به وقوع پيوست ، كه تعبير روايت سه روز به آخر ذى الحجه مانده ۲۷ يا ۲۸ است.

در اين روز بود كه به امر يزيد ملعون قتل و غارت اهل مدينه صورت گرفت و پس از كشتن بيش از ۴۰۰۰ نفر، مسرف (مسلم ) بن عقبه اموال و زنان اهل مدينه را تا سه روز بر لشكر خود مباح كرد. اين واقعه مشهور به واقعه حره است و دو ماه و نيم قبل از مرگ يزيد ملعون اتفاق افتاده است


منبع: تقویم شیعه

مرگ مروان بنابرنقلی (۱۳۳ ق)

در اين روز در سال ۱۳۳ ه‍ مروان بن محمد بن مروان بن حكم معروف به مروان حمار آخرين خليفه بنى اميه كشته شد، و دولت هزار ماهه بنى اميه منقرض شد

بعد از قيام بنى عباس به رياست سفاح ، عبد الله بن على عموى خويش را براى جنگ با مروان فرستاد. مروان به بوصير كه نواحى فيوم در مصر بود گريخته بود، در طول مسير هر كس از بنى اميه را كه مى ديدند مى كشتند. در كنار نهر اردن جماعت بسيارى را كشتند و روى آنها سفره انداختند و غذا خوردند. عبد الله عموى سفاح گفت : ((هر چه انجام دهيم تلافى روز شهادت حسين بن على (عليه السلام ) نمى شود)).

از آنجا عده اى را همراه با عمر بن اسماعيل براى دفع شر مروان فرستاد. در بوصير مروان را در كليسايى سر بريدند و زبان او را قطع كردند و زبانش را گربه اى خورد. جالب اينكه روز قبل مروان زبان غلامى را قطع نموده بود و همان گربه خورده بود. سپس زن و بچه او را اسير كرده نزد سفاح فرستادند. بعضى اين واقعه را در ۲۱ اين ماه ذكر كرده اند.


منبع: تقویم شیعه

مرحوم شیخ عباس قمی می فرماید:

تاریخ وقوع: مرگ مروان بنابرنقلی (۱۳۳ ق)


در اين روز، سنه ۱۳۲، (مروان بن محمد بن مروان بن الحكم) بقتل رسيد و دولت آل مروان منقرض شد و اين (مروان) كه آخر خلفاى (مروانيه ) است ملقب به (حمار) است و سبب اين لقب را مختلف گفته اند و در (اخبارالدول) است كه (مروان) ملقب به (حمار) بود بجهت كثرت صبر او بر شدائد ومكاره حروب و هيچگاه از جنگ روى بر نمى تافت و از اين باب است مثلى كه مى گويند: (فلان اصبر من حمار فى الحروب).در اين واقعه (عبدالحميد) كاتب مروان نيز بقتل رسيد و (عبدالحميد) همان است كه در كتابت و ادبيت مهارتى تمام داشته و در بلاغت باو، مثل مى زنند.(حتى قيل فتحت الرسائل بعبد الحميد و ختمت بابن العميد و من كلامه لمن كان خطه رديا اطل جلفة قلمك و اسمنها و حرف قطك و ايمنها ففعل فجاد خطه)وقایع الأیّام مرحوم شیخ عباس قمی

وفات على بن جعفر «عليه السلام» (۲۱۰ ق)

در اين روز در سال ۲۱۰ ه‍ على بن جعفر (عليه السلام ) وفات كرد امامزاده جليل القدر جناب على بن جعفر الصادق (عليه السلام ) سيدى بزرگوار، شديد الورع ، كثير الفضل و عالمى عامل و يكى از بزرگترين روات موثق شمرده شده است . او امام صادق و حضرت موسى بن جعفر و امام رضا و حضرت جواد (عليهم السلام ) را درك نموده است .
جناب على بن جعفر (عليه السلام ) از ساير برادران خود كوچكتر بود، و پس از فوت پدر بزرگوارش همواره ملازمت برادر خود حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) را اختيار كرده بود. معالم دين و احاديث بسيارى از آن حضرت اخذ نموده و روايت مى كرد كه از جمله آنها كتاب ((مسائل على بن جعفر)) است . همچنين ((مسائل الحلال و الحرام )) و ((المناسك )) منسوب به آن بزرگوار استاحترام على بن جعفر به مقام امامتمحمد بن حسن عمار مى گويد: مدت ۱۰ سال در مدينه طيبه محضر على بن جعفر (عليه السلام ) را درك كرده احاديثى را كه از برادر خود حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) اخذ نموده بود شنيده و مى نوشتم . روزى خدمتش بودم كه حضرت جواد (عليه السلام ) وارد مسجد پيامبر (صلى الله عليه و آله ) شد. على بن جعفر (عليه السلام ) تا آن حضرت را ديد از جاى برخاست و بدون كفش و رداء به خدمتش شتافت و دست او را بوسيد و او را تعظيم و تكريم نمود. آن حضرت فرمودند: عمو بنشين ، خداوند تو را رحمت كند. على بن جعفر (عليه السلام ) فرمود: آقاى من ، چگونه بنشينم با اينكه شما ايستاده ايد.
هنگامى كه آن حضرت به او اجازه فرمودند، به جاى خود بازگشت و در مجلس نشست . اصحابش او را سرزنش كردند كه تو عموى پدر او هستى ! چگونه با وى اين سان معامله مى كنى ؟ على بن جعفر (عليه السلام ) فرمود: ساكت شويد! پس دست را بالا برد و محاسن خود را گرفت و فرمود: حق تعالى مرا با اين محاسن اهليت امامت نداده ، ولى اين جوان را اهليت بخشيده و امامت را به او تفويض فرموده ، با اين حال چگونه فضل او را انكار كنم و چگونه به او احترام نگذارم . با اينكه من بنده او هستم ؟
از اين روايت پيداست كه آن جناب تا چه حدى نسبت به امام زمان خود معرفت داشته و از جمله رواتى است كه تمامى علماء رجال ايشان را ستايش بليغ نموده اند.مسافرتهاى على بن جعفرمسكن آن جناب در قريه عريض در چهار ميلى مدينه طيبه بوده است ، و از اين جهت به آن حضرت عريضى مدنى گويند، و فرزندان او را عريضيون مى خوانند. نسل آن حضرت از چهار پسرش محمد و احمد و حسن و جعفر است .
على بن جعفر (عليه السلام ) در عريض يا مدينه بود كه اهل كوفه از ايشان در خواست كردند در كوفه نزول اجلال فرمايند. آن حضرت قبول فرموده و چندى در كوفه به نشر معالم دين و احاديث سيد المرسلين و ائمه هدى (عليهم السلام ) پرداخت . بعد از چندى مردم قم از ايشان خواستند به قم تشريف فرما شوند. آن بزرگوار از كوفه به قم مهاجرت فرمود و در قم ماند تا به حرمت الهى پيوست و در خارج قم نزديك دروازه جنوبى دفن شد
در دو مكان ديگر قبرى منسوب به ايشان وجود دارد: يكى در عريض يك فرسخى مدينه و ديگرى در خارج شهر سمنان
مسعودى روز وفات آن حضرت را ۲۷ ذى الحجه و سال وفات را ۲۳۳ ه‍ و عمر آن حضرت را ۷۲ سال مى داند.


منبع: تقویم شیعه

ولادت امام هادی «» بروایت شیخین (۲۱۲ ق)

در اين روز در سال ۲۱۰ ه‍ على بن جعفر (عليه السلام ) وفات كرد امامزاده جليل القدر جناب على بن جعفر الصادق (عليه السلام ) سيدى بزرگوار، شديد الورع ، كثير الفضل و عالمى عامل و يكى از بزرگترين روات موثق شمرده شده است . او امام صادق و حضرت موسى بن جعفر و امام رضا و حضرت جواد (عليهم السلام ) را درك نموده است .
جناب على بن جعفر (عليه السلام ) از ساير برادران خود كوچكتر بود، و پس از فوت پدر بزرگوارش همواره ملازمت برادر خود حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) را اختيار كرده بود. معالم دين و احاديث بسيارى از آن حضرت اخذ نموده و روايت مى كرد كه از جمله آنها كتاب ((مسائل على بن جعفر)) است . همچنين ((مسائل الحلال و الحرام )) و ((المناسك )) منسوب به آن بزرگوار استاحترام على بن جعفر به مقام امامتمحمد بن حسن عمار مى گويد: مدت ۱۰ سال در مدينه طيبه محضر على بن جعفر (عليه السلام ) را درك كرده احاديثى را كه از برادر خود حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) اخذ نموده بود شنيده و مى نوشتم . روزى خدمتش بودم كه حضرت جواد (عليه السلام ) وارد مسجد پيامبر (صلى الله عليه و آله ) شد. على بن جعفر (عليه السلام ) تا آن حضرت را ديد از جاى برخاست و بدون كفش و رداء به خدمتش شتافت و دست او را بوسيد و او را تعظيم و تكريم نمود. آن حضرت فرمودند: عمو بنشين ، خداوند تو را رحمت كند. على بن جعفر (عليه السلام ) فرمود: آقاى من ، چگونه بنشينم با اينكه شما ايستاده ايد.
هنگامى كه آن حضرت به او اجازه فرمودند، به جاى خود بازگشت و در مجلس نشست . اصحابش او را سرزنش كردند كه تو عموى پدر او هستى ! چگونه با وى اين سان معامله مى كنى ؟ على بن جعفر (عليه السلام ) فرمود: ساكت شويد! پس دست را بالا برد و محاسن خود را گرفت و فرمود: حق تعالى مرا با اين محاسن اهليت امامت نداده ، ولى اين جوان را اهليت بخشيده و امامت را به او تفويض فرموده ، با اين حال چگونه فضل او را انكار كنم و چگونه به او احترام نگذارم . با اينكه من بنده او هستم ؟
از اين روايت پيداست كه آن جناب تا چه حدى نسبت به امام زمان خود معرفت داشته و از جمله رواتى است كه تمامى علماء رجال ايشان را ستايش بليغ نموده اند.مسافرتهاى على بن جعفرمسكن آن جناب در قريه عريض در چهار ميلى مدينه طيبه بوده است ، و از اين جهت به آن حضرت عريضى مدنى گويند، و فرزندان او را عريضيون مى خوانند. نسل آن حضرت از چهار پسرش محمد و احمد و حسن و جعفر است .
على بن جعفر (عليه السلام ) در عريض يا مدينه بود كه اهل كوفه از ايشان در خواست كردند در كوفه نزول اجلال فرمايند. آن حضرت قبول فرموده و چندى در كوفه به نشر معالم دين و احاديث سيد المرسلين و ائمه هدى (عليهم السلام ) پرداخت . بعد از چندى مردم قم از ايشان خواستند به قم تشريف فرما شوند. آن بزرگوار از كوفه به قم مهاجرت فرمود و در قم ماند تا به حرمت الهى پيوست و در خارج قم نزديك دروازه جنوبى دفن شد
در دو مكان ديگر قبرى منسوب به ايشان وجود دارد: يكى در عريض يك فرسخى مدينه و ديگرى در خارج شهر سمنان
مسعودى روز وفات آن حضرت را ۲۷ ذى الحجه و سال وفات را ۲۳۳ ه‍ و عمر آن حضرت را ۷۲ سال مى داند.


منبع: تقویم شیعه