بیست و دوم مرداد

- نزول عذاب بر بنى اسرائیل
- شهادت حضرت یحیى پیامبر (ع)
- اولین محاصره فرات در کربلا (61 ق)
- یارى طلبى حبیب بن مظاهر از بنى اسد (61 ق)
- تجهيز سپاه يزيد (61 ق)
- گفتگوی عمر سعد با امام حسين (علیه السلام)
- درگذشت سید رضى «رحمةالله علیه» (406 ق)
نزول عذاب بر بنى اسرائیل
تاریخ وقوع: 6 محرم
یوشع بن نون وصى حضرت موسی علیهالسلام با بنىاسرائیل به شهر عمالقه لشکر کشید. امیر شهر از مردى عابد به نام بلعم بن باعورا که زاهد و عالم یهودى بود و اسم اعظم را مىدانست و مستجابالدعوه بود، خواست تا یوشع و بنىاسرائیل را نفرین کنند تا یوشع و بنىاسرائیل مغلوب شوند.
بلعم در مقام معارضه درآمد، اسم اعظم را فراموش کرد ولى به امیر شهر نشان داد تا لشکر یوشع هلاک شوند. بلعم بن باعورا گفت: زنان زینت کرده به پیش بنىاسرائیل بفرست تا به فسق مشغول شوند. بنىاسرائیل مشغول شهوترانى شدند خداى متعال هم مرض طاعون را برایشان فرستاد و هفتاد هزار نفر در عرض سه ماه نابود شدند.
شهادت حضرت یحیى پیامبر (ع)
تاریخ وقوع: 6 محرم
نه تنها تولد «یحیى» علیهالسلام شگفتانگیز بود، مرگ او هم از پارهاى جهات عجیب بود، غالب مورخان مسلمان و همچنین منابع معروف مسیحى جریان این شهادت را چنین نقل کردهاند. (هر چند اندک تفاوتى در خصوصیات آن در میان آنها دیده مىشود.)«یحیى» علیهالسلام قربانى روابط نامشروع یکى از طاغوتهاى زمان خود با یکى از محارم خویش شد، به این ترتیب که «هیرودیس» پادشاه هوسباز «فلسطین»، عاشق «هیرودیا» دختر برادر خود شد و زیبائى وى دل او را در گرو عشقى آتشین قرار داد، لذا تصمیم به ازدواج با او گرفت! این خبر به پیامبر بزرگ خدا «یحیى» علیهالسلام رسید، او صریحاً اعلام کرد: این ازدواج نامشروع است و مخالف دستورات «تورات» و من به مبارزه با چنین کارى قیام خواهم کرد.سر و صداى این مسأله در تمام شهر پیچید و به گوش آن دختر «هیرودیا» رسید، او که «یحیى» علیهالسلام را بزرگترین مانع راه خویش مىدید، تصمیم گرفت در یک فرصت مناسب از وى انتقام گیرد و این مانع را از سر راه هوسهاى خویش بردارد.ارتباط خود را با عمویش بیشتر کرد و زیبائى خود را دامى براى او قرار داد و آنچنان در وى نفوذ کرد که روزى «هیرودیس» به او گفت: هر آرزوئى دارى از من بخواه که منظورت مسلماً انجام خواهد یافت.«هیرودیا» گفت: من هیچ چیز جز سر «یحیى» را نمى خواهم!؛ زیرا او نام من و تو را بر سر زبانها انداخته و همه مردم به عیبجوئى ما نشستهاند، اگر مىخواهى دل من آرام شود و خاطرم شاد گردد، باید این عمل را انجام دهى!«هیرودیس» که دیوانهوار به آن زن عشق مىورزید، بىتوجه به عاقبت این کار تسلیم شد و چیزى نگذشت که سر «یحیى» علیهالسلام را نزد آن زن بدکار، حاضر ساختند. اما عواقب دردناک این عمل، سرانجام دامان او را گرفت.در احادیث اسلامى مىخوانیم: سالار شهیدان امام حسین علیهالسلام مىفرمود: «از پستىهاى دنیا این که سر «یحیى بن زکریا» را به عنوان هدیه براى زن بدکارهاى از زنان بنىاسرائیل بردند».
اولین محاصره فرات در کربلا (61 ق)
تاریخ وقوع: 6 محرم
به نقلى در این روز عمر سعد، شبث بن ربعى خبیث را همراه سه هزار مرد سفاک با کوبیدن طبل و دهل، کنار فرات فرستاد که اطراف آن را به محاصره درآورند.
یارى طلبى حبیب بن مظاهر از بنى اسد (61 ق)
تاریخ وقوع: 6 محرم
یارى طلبى حبیب بن مظاهر از بنى اسد (61 ق)در شب ششم محرم جناب حبیب بن مظاهر اسدى با اذن امام حسین علیهالسلام براى آوردن یاور و کمک به قبیله بنىاسد رفت. اسدیان پذیرفتند و حرکت کردند، ولى جاسوسان به عمر سعد خبر دادند.عمر عدهاى را فرستاد تا مانع از آنها شوند. درگیرى رخ داد که در این میان جمعى از بنىاسد شهید و زخمى و بقیه ناگزیر به فرار شدند. سپس حبیب بن مظاهر خدمت امام حسین علیهالسلام آمد و جریان را عرض کرد.منبع: پایگاه دانشنامه اسلامیقبيله بني اسد، از شيعيان و محبان حضرت علي (علیه السلام) بودند. وقتي حييب ابن مظاهر اسدي، از ياران وفادار امام حسين (علیه السلام) تعلل كوفيان از ياري حضرت را مشاهده كرد، در روز ششم محرم، به ميان طوايف خويشاوند خود رفت تا آنها را به ياري اباعبداللهالحسين (علیه السلام) تشويق كند.قبيله بني اسد، چون سخنان حبيب را شنيدند، مصم شدند به ياري امام بشتابند و كاروان حضرت را از محاصره درآورند. جاسوسان ابن زياد تحركات حبيب و تصميم بني اسد را به وي خبر دادند. ابن زياد، لشكري براي سركوب كردن اين قبيله اعزام كرد و در جنگي كه بين لشكر ابن زياد و حبيب رخ داد، جمعي از بني اسد به شهادت رسيدند، گروهي زخمي شدند و گروهي توانستند از صحنه بگريزند. در اين جنگ، حبيب نيز زنده ماند و توانست خود را به كربلا و نزد امام حسين (علیه السلام) برساند. آن بزرگوار در روز عاشورا به شهادت رسيد. قبيله بني اسد، پس از مداواي جانبازان و زخميان جنگ ششم محرم، مجددا كوشيدند خود را به كربلا برسانند اما زماني كه ديگر امام و ياران وفادارش به شهادت رسيده و لشكر ابن زياد با اسراي كربلا به كوفه بازگشته بودند. قبيله بني اسد به دفن شهداي كربلا پرداختند.
تجهيز سپاه يزيد (61 ق)
تاریخ وقوع: 6 محرم
در روز ششم محرم، مأموران ابن زياد در بازار آهنگران كوفه به تكاپو براي خريد سلاح پرداختند. از آنجا كه اين اقدام با هدف خالي كردن دست شيعيان كوفه از سلاح و تجهيزات باقيمانده سپاهيان ابن زياد صورت گرفت، آنها با صرف هزينه هاي گزاف كوشيدند تمامي شمشيرها و نيزههاي موجود در اختيار مردم را خريداري كنند.
گفتگوی عمر سعد با امام حسين (علیه السلام)
تاریخ وقوع: 6 محرم
در شب هفتم محرم، ابن سعد با امام حسين (علیه السلام) ملاقات و مذاكره كرد و كوشيد حضرت را به بيعت با يزيد تشويق كند. حضرت، ضمن صحبت وي افشاي وعده ابن زياد به ابن سعد، آينده وي را پيشگوئي كردند و فرمودند كه وي به حكومت ري نخواهد رسيد و گندم ري را نخواهد خورد. بنابراين بهتر است دست از ياري امويان و خصومت با اهل بيت عصمت و طهارت بردارد. “خولي بن يزيد اصبحي” جاسوس ابن زياد كه با امام حسين (علیه السلام) عداوت شديدي داشت، مذاكرات ابن سعد با امام را به ابن زياد گزارش داد. روز بعد، ابن زياد طي نامهاي به عمر سعد دستور داد ديگر با امام حسين (علیه السلام) ملاقات نكند و از دسترسي كاروان امام حسين (علیه السلام) به آب ممانعت كند تا امام مجبور به تسليم گردد.
درگذشت سید رضى «رحمةالله علیه» (406 ق)
تاریخ وقوع: 6 محرم
محمد ابن الحسین بن موسى الاَبرش بن محمد الاعرج بن موسى ابوسُبحه بن ابراهیم مرتضى بن الامام موسى الکاظم علیهالسلام ملقب به سید رضى و مکنى به ابوالحسن در سال 406 هجرى قمرى در سن 47 سالگى رحلت نمود و در کاظمین به خاک سپرده شد و سپس وى را به کربلا انتقال دادند و در بالاى سر امام حسین علیهالسلام دفن گردید.
این بزرگوار در سال 359 هجرى قمرى به دنیا آمد و در دامن مادرش سیده فاطمه بنت ابىمحمد الحسن الناصر الصغیر (معروف به ناصرک) بن ابىالحسین احمد ابن محمد الناصر الکبیر الاطروش على ابن محمد الحسن بن على الأصغر بن عمر الاشرف بن زین العابدین علیهالسلام پرورش یافت.[1]مرحوم سید رضى در فنون علم، ماهر و حافظ قرآن و شاعر و شهرت و آوازه فضل و علم و زهد او از ذکر احوالش بىنیاز مىکند. مرحوم نقیب علویین و از اشراف بغداد بلکه قطب فلک ارشاد و مرکز دائره رشاد بود که بعد از عمویش مرحوم سید مرتضى علمالهدى نقابت علویین به او تفویض شد.مرحوم سید رضى تألیفات ارزشمندى دارد از جمله: نهج البلاغه که تا این زمان مفسرین بسیارى بر آن شرح نگاشتهاند، حقائق التنزیل، خصائص الائمه: تلخیص البیان فى مجازات النبویه، حاشیه بر ایضاح ابوعلى، دیوان شعر و…
که تقریباً 26 کتاب مىباشد.مادر ایشان فاطمه نام داشت که شیخ مفید براى او احکام النساء را تألیف نمود و از آن مخدره به سیده جلیله فاضله تعبیر کرده.مرحوم قمى در منتهی الآمال مىنویسد شیخ مفید شبى در عالم رؤیا دید که حضرت فاطمه سلام الله علیها با دو فرزندش حسن و حسین وارد مسجد شد در حالی که کودک بودند، هر دو را به او تسلیم کرد و فرمود: علّمهما الفقه به این دو فقه تعلیم ده، ناگاهان شیخ مفید از خواب بیدار شد و تعجب کرد شیخ وقتى که در مسجد بود فاطمه والده سیدین با دو پسرش سید مرتضى و سید رضى وارد مسجد شدند در حالی که هر دو بچه بودند، و
قتى نظر شیخ به آن مخدره افتاد به احترام او از جاى برخاست و سلام کرد.آن مخدره گفت: اى شیخ به این دو کودک که پسران من هستند، فقه تعلیم کن. شیخ مفید گریه کرد و خواب خود را به آن مخدره نقل نمود و مشغول تعلیم ایشان شد تا این دو بزرگوار به مرتبه رفیعه از علم رسیدند.[2]
منبع:
پایگاه دانشنامه اسلامی===== ==== =====وفات سيد رضي (406 ق) به نقل از سایت شورای سیاست گذاری أئمّه جمعهسيد محمد بن حسين، معروف به سيدرضي در سال 359 قمري چشم به دنيا گشود. پدرش ابواحمد حسين بن موسي نام دارد كه نَسَبَش با چهار واسطه به امام موسي بن جعفر(ع) ميرسد.
سيدرضي از بزرگان شيعه و داراي مقام و منزلت در دولت بنيعباس و دولت آلبويه بود و برادرش، سيد مرتضي، از بزرگان علما و فقهاي شيعه در قرن پنجم هجري قمري و صاحب تأليفات فقهي و اصولي است.سيدرضي از همان اوايل كودكي با اشتياق فراوان به محضر درسِ شيخ مفيد حاضر شد و به همراه برادر، مراتب ترقي و كمال را پيمود.
وي علاوه بر جدّيت و پشتكار زياد، از نبوغي ذاتي و خدادادي برخوردار بود كه پيشرفتهاي علمي و ادبي او را سرعت ميبخشيد. سيدرضي از بزرگترين صاحبان فصاحت و بلاغت بود كه از دركي صحيح و ذوقي سليم بهره داشت. او در 9 سالگي چنان مهارتي در شعر از خود نشان داد و باعث شگفتي همگان شد.وي در 30 سالگي، كل قرآن را در مدت كوتاهي حفظ نمود. سيد، همه خلفاي بنيعباس را غاصبان خلافت و ولايت ميدانست و با اشعار خود، سعي در بيان حقايق و طرح عقايد انقلابي خود داشت. او در كنار فعاليتهاي سياسي، به تدريس و تاليف همت گماشت و شاگرداني فاضل و آثاري ماندگار از خود به جاي گذاشته است. شيخ طوسي، مفيد نيشابوري، مهيار ديلمي و ابوالحسن هاشمي و…
از شاگردان سيدرضي هستند.معاني القرآن، تَلخيصُ البَيان عن مجازاتِ القرآن از جمله تاليفات اوست. سيد رضي در اقدامي بينظير، كلمات، خطابهها، نامهها و مواعظ امام علي(ع) را گردآوري كرد و با نام “نهج البلاغه” به جامعه بشري اهدا نمود.سيدرضي اولين كسي است كه مكاني براي تحصيل طلاب علوم ديني تهيه كرد و آن را دارالعلم ناميد. وي از جمله علماي جامع شيعه است كه در زمينههاي مختلف علمي و اسلامي، مجتهد مسلّم و صاحب نظر بود و در شعر و ادبيات عربي، هماورد نداشت. سرانجام، سيدرضي اين عالم شهير اسلامي در محرم سال 406 قمري در 47 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد. بدن پاك سيد را پس از تشييعي با شكوه در منزلش به امانت به خاك سپرده و بعدها به حرم امام حسين(ع) در كربلا منتقل كردند.
[1] عمدة الطالب، صفحه 205.[2] حوادث الایام، صفحه 22.