روز هشتم-عطش1

قحط آب در خیمه های حسینی

مناسبت های 8 محرم

  • ديدار امام حسين با عمر بن سعد ( 61 ق)
  • قحط آب در خيمه هاى حسينى (61 ق)
  • تولد ابوسهل كوهي رياضي‏دان و منجم ايراني (329 ق)
  • درگذشت آیةاللَّه ملاعلي زنجاني (1290 ق)
  • ولادت سید بن طاووس (647 ق)

مناسبت های شمسی (۲۶ مرداد ۱۴۰۰)

  • ترور «ملاصالح خسروی» (1360 ش)
  • آغاز بازگشت آزادگان سلحشور به کشور (1369 ش)
  • وفات آیة‏اللَّه «سيدعبدالمجيد ايرواني» (1371 ش)

۸ محرم / قحط آب در خیمه‌های حسینی

در این روز آب در خیمه‌های سیدالشهداء (ع) نایاب شد. «خوارزمی» در مقتل‌الحسین و «خیابانی» در وقایع‌الایام نوشته‏‌اند که در روز هشتم محرم امام حسین (ع) و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند

کمبود آب در خیمه‌های امام حسین(ع) چه زمانی به بحران تبدیل شد…

یکی از مسائل اصلی و قابل توجه که در متن حادثه عاشورا جلوه‌گری می‌کند قضیه منع آب توسط لشکر ابن زیاد و ابتلای عطش برای یاران سید الشهداء(ع) است، اگر کمی به عقب برگردیم با نامه عبیدالله بن زیاد به حر بن زیاد ریاحی مواجه خواهیم شد که چنین دستور داده بود: «وقتی نامه من به تو رسید و فرستاده‌ام نزد تو آمد، بر حسین سخت بگیر و او را در بیابانِ بی‌حصار و آب، فرود آور، به فرستاده‌ام دستور داده‌ام با تو باشد و از تو جدا نشود تا خبر بیاورد که دستور مرا اجرا کرده‌اى، والسّلام»!.

حُر، وقتی نامه را خواند، به امام و یارانش گفت: این، نامه امیر عبیدالله بن زیاد است که به من دستور می‌دهد تا شما را در همان جا که نامه‌اش به من می‌رسد، نگه دارم. این، فرستاده اوست که گفته از من جدا نشود تا نظر وی اجرا شود.

پس از آن بود که حُر، جماعت را وادار کرد که در همان مکان بی آب و آبادی، فرود آیند.

یاران امام گفتند: بگذار ما در این دهکده فرود آییم ـ و مقصودشان نینوا بود ـ یا در این دهکده ـ که مقصودشان غاضریّه بود ـ یا در آن دیگری ـ که مقصودشان شُفَیّه بود ـ.

گفت: نه! به خدا، قدرت این کار را ندارم. این مرد را برای مراقبت از من فرستاده‌اند.

زُهَیر بن قین گفت: یا ابن رسول الله! جنگ با اینان، آسان‌تر از جنگ با کسانی است که پس از این به مقابله ما می‌آیند، به جان خودم سوگند، از پی اینان که می بینی، کسانی به سوی ما می‌آیند که تاب مقابله با آن‌ها را نداریم.

امام(ع) فرمود: «من جنگ را آغاز نمی‌کنم».

سپاه حر کار را بر امام و همراهانش سخت کرد و دستور به سختگیری بر امام حسین(ع) و یارانش صادر شد.

دیگر نه راه رفتن به سمت کوفه گذاشتند که دعوتش کرده بودند و نه راه برگشت به سمت مدینه و نه رخصت دادند که از آن زمین بی آب و علف به سمت قریه و آبادی مناسب‌تری تغییر مسیر دهند.

لشکر امام حسین علیه السلام به ناچار در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام 61 هجری در سرزمین کربلا فرود آمد؛ روز سوم محرم، عمر بن سعد بن ابی وقّاص با 4 هزار نفر از کوفه به کربلا وارد شد، سرزمین کربلا  با وجود اینکه فاصله نزدیکی با رود پر آب فرات داشت، ولی سرزمینی خشک و بیابانی بود و در سال 61 هجری که حادثه عاشورا اتفاق افتاد، مسکونی نبود. نزدیک‌ترین آبادی‌ها و سکونتگاه‌ها غاضریه و قریه نینوا بود.

از لحظه فرود آمدن در کربلا امام و یارانش از طریق دسترسی به شریعه (آب راه) آب مورد نیاز خود را تامین می‌کردند تا روز هفتم محرم که نامه‌ای دیگر به فرمانده لشکر کوفه یعنی عمر بن سعد رسید، «اما بعد، میان حسین و یارانش و آب، مانع شو و قطره‌ای از آن را نچشند، همان گونه که با پرهیزکار پاک مظلوم، امیرمؤمنان عثمان بن عفان کردند»!

عمر بن سعد، عمرو بن حَجّاج را با 500 سوار روانه کرد و بر شریعه فرات فرود آمدند تا میان امام حسین(ع) و یارانش و آب مانع شوند و نگذارند قطره‌ای از آن را بنوشند.

از این لحظه به بعد تهیه آب برای لشکر امام حسین(ع) مشکل شد.

به منظور بررسی شیوه برخورد امام و یارانش با بحران محاصره آب در کربلا با حجت‌الاسلام علی اصلانزاده دبیر گروه شبهه‌شناسی مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم گفت‌وگو کردیم که مشروح آن در ادامه می‌آید:

*روش‌های مقابله امام و یارانش با بحران محاصره آب را توضیح می‌دهید؟

-کندن چاه: بنابر روایت ابن اعثم و ابن شهر آشوب، امام حسین(ع) در جلوی خیمه چاهی حفر کرد که آب گوارایی داشت. ابن اعثم در این باره اظهار می‌دارد که: «چون عطش بر ایشان غالب گشت، حسین(ع) کلنگی برگرفت و از سمت خیمه زنان نوزده گام به سوی قبله رفت و زمین را کند. چشمه آبی ظاهر شد، ‌آبی گوارا و شیرین. سپس به اصحابش دستور داد آب بخورند و مشک‌ها را پر کنند.(1)

-حمله به حلقه محاصره فرات و تهیه آب: در منابع مختلف آمده است که امام و یارانش این حصار را شکسته و آب مورد نیاز لشکرشان را تامین کرده‌اند، مقتل الحسین(ع) خوارزمی می‌نویسد: هنگامی که تشنگی حسین(ع) و یارانش شدت گرفت، برادرش عباس(ع) را فرا خواند و 30 سوار و 20 پیاده را با او همراه کرد و 20 مَشک به آنان داد، آنان در دل شب به فرات نزدیک شدند، عمرو بن حَجّاج گفت: کیست؟

هلال بن نافِع جَمَلی به او گفت: من پسر عموی تو، از یاران حسین(ع) هستم، آمده‌ام تا از این آبی که از ما دریغ کرده‌اید، بنوشم،

عمرو به او گفت: بنوش، گوارایت باد!

نافع گفت: وای بر تو! چگونه به من فرمان می‌دهی که از آب بنوشم، در حالی که حسین(ع) و همراهانش، از تشنگی در حال مرگ‌اند؟!

عمرو گفت: راست می‌گویی، این را می‌دانم، اما فرمانی به ما داده شده است و ناگزیریم که این فرمان را به انجام برسانیم.

هلال یارانش را فرا خواند و به درون فرات رفتند، عمرو نیز یارانش را فرا خواند تا مانعِ آنان شوند، هر دو گروه بر سرِ آب سخت با هم درگیر شدند، دسته‌ای می‌جنگیدند و دسته‌ای مشک‌ها را از آب پُر می‌کردند، گروهی از یاران عمرو بن حجاج کشته شدند، ولی هیچ یک از یاران حسین(ع) کشته نشدند، سپس آن گروه با آب به لشکرگاهشان بازگشتند و حسین(ع) و همراهانش آب نوشیدند، عباس(ع) آن روز «سقّا»(آب آور نامیده شد».

*سرانجام راه اول برای دستیابی به آب یعنی کندن چاه به کجا رسید؟

-ما مدرکى دال بر اقدام عمر بن سعد مبنى بر پُر کردن چاه حفر شده از جانب امام حسین(ع) نداریم، اما از طرفى شاهد آن هستیم که امام حسین(ع) 30 تن از سواران و 20 تن از پیادگان سپاه خود را به فرماندهى برادرش حضرت عباس(ع) جهت آوردن آب به سوى فرات فرستاده و آن‌ها با درگیرى مختصر با محافظان آب موفق شدند، 20 مشک آب براى امام حسین(ع) و یارانش بیاورند. بنابراین براى ما به درستى معلوم نیست که سرنوشت چاه، چه شده است و به روایت ابن اعثم کوفى هم که مى‌گوید آن چشمه ناپدید شد، نمى‌توان چندان اعتماد کرد، زیرا که کندن چاه براى امام حسین(ع) و یارانش چندان کار مشکلى نبود، چون آن‌ها در مدت کوتاهى خندق بزرگ و عمیقى را در اطراف خیمه‌ها حفر کردند.

بنابرین با روشن شدن این موضوع که امام جان فرزند عزیزش علی‌اکبر(ع) و برادرش عباس بن علی(ع) و دیگر یارانش را برای تأمین آب شرب به خطر انداختند، می‌توان به این نتیجه رسید که تهیه آب از طریق حفر چاه یا به سرانجام نرسیده است و یا اینکه ادامه نیافته است.

*از چه زمانی کمبود آب در خیام امام حسین(ع) تبدیل به بحران شد؟

-برای پاسخ به این سؤال به حدیثی که شیخ صدوق در کتاب امالی نقل می‌کند، توجه فرمایید:

صدوق ـ به نقل از عبداللّه بن منصور از امام صادق، از پدرش امام باقر از جدش امام زین العابدین(ع): آنگاه امام حسین(ع) فرمان داد تا در اطراف لشکرش گودالى شبیه خندق کندند و به دستور ایشان پُر از هیزم شد، آن گاه پسرش على اکبر(ع) را با 30 سوار و 20 پیاده، براى آوردن آب فرستاد، در حالى که خطرهاى بسیارى آن‌ها را تهدید مى‌کرد و امام حسین(ع) این شعرها را مى‌خواند:

اى روزگار! اُف بر دوستى‌ات!/چه بامدادها و شامگاه‌هایى داشته‌اى

که در آن‌ها، همراه و یا جوینده‌اى کشته شده/که روزگار، از آوردن مانندش، ناتوان است!

و کار، با(خداى) بزرگ است/و هر زنده‌اى، این راه را مى‌پیماید.

آنگاه امام حسین(ع) به یارانش فرمود: «برخیزید و آب بنوشید که آخرین توشه شماست و وضو بگیرید و غسل کنید و لباس‌هایتان را بشویید که کفن‌هایتان مى‌شود».

سپس، نماز صبح را با آنان خواند و آماده نبردشان ساخت. همچنین فرمان داد تا گودالى که اطراف لشکرش کنده بودند، پُر از آتش شود تا تنها از یک سو با دشمن بجنگند.

از این نقل استفاده می‌شود که تأمین آب هر چند مشکل بوده است، ولی تا سحر روز عاشورا آب در خیمه‌ها وجود داشته است، ولی آنگاه که آتش جنگ شعله‌ور شد و در ابتدای کار عمر سعد دستور تیراندازی به خیمه‌ها را داد کار بر امام و خاندان مظلومش و یاران با وفایش سخت شد.

بنابر نقل علامه مجلسی در «بحار» و نیز «منتهی الامال» تیرها به خیمه‌ها اصابت کردند و خاندان اهل بیت از جراحات این تیرها بی‌نصیب نماندند، در نیمه روز بنابر نقل خوارزمی تعدادی از لشکریان عمر سعد به خیمه‌ها نیز حمله کردند و تعدادی از خیمه‌ها را نیز به آتش کشیدند.

با این توضیحات و مرور حوادث بعدی که عبارت است از جنگ‌های تن به تن و حوادث بسیار جانکاه، دور از تصور نیست، اگر به این نتیجه برسیم که: دیگر فرصت برای تأمین آب برای امام حسین(ع) و یارانش حاصل نشد؛ هر چند آخرین تلاش برای تهیه آب برای کودکان تشنه لب حرم توسط سقای دشت کربلا نیز انجام شد، ولی با شهادت آن سقای علمدار، آبی به خیمه‌ها نرسید و خلاصه اینکه بحران آب در خیمه‌های اباعبدالله الحسین(ع) مربوط به روز عاشورا و هنگامه نبرد نا برابر یاران آن امام غریب با لشکریان انبوه دشمن قسی‌القلب بود.

*پی‌نوشت:

1- ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، مصحح: طباطبایی مجد، مترجم: مستوفی هروی، آموزش و پرورش، تهران، 1372ش، ص 893؛، ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب،مصحح: رسولی محلاتی، موسسه انتشارات علامه، بی‌تا، ج4، ص50.

ديدار امام حسين با عمر بن سعد ( 61 ق)

تاریخ وقوع: 8 محرم


پس از آن كه به دستور كتبي عبيدالله بن زياد، آب فرات بر روي امام حسين علیه‌السلام و يارانش بسته شد، وضعيت نگران كننده‌اي ميان سپاه امام حسين علیه‌السلام و سپاه عمر بن سعد پديد آمد و احتمال بروز جنگ و خونريزي را، هر ساعت قوي‌تر مي‌كرد.

امام حسين علیه‌السلام براي كاستن حساسيت‌هاي دو سپاه و ايجاد تفاهم ميان طرفين، خواستار ملاقات خصوصي با عمر بن سعد، فرمانده سپاهيان عبيدالله بن زياد گرديد. عمر بن سعد از پيشنهاد امام حسين علیه‌السلام استقبال كرد و در شب هشتم محرم، در خيمه‌اي ميان دو لشكرگاه، تشكيل جلسه داده و تا پاسي از شب با هم گفتگو كردند. سپاهيان از متن گفتگو آن دو بي‌خبر بودند، ولي همين مقدار مي‌دانستند كه آنان به توافق‌هاي تازه‌اي رسيده‌اند.[۱]

ابومخنف روايت كرده است كه ملاقات آن دو تنها يك بار نبود، بلكه آنان سه يا چهار بار با يكديگر ملاقات و گفتگو كردند.[۲]

عمر بن سعد، كه حوادث كربلا را پي در پي براي عبيدالله بن زياد گزارش مي‌كرد، پس از ملاقات با امام حسين علیه‌السلام نامه‌اي رضايت‌بخش براي عبيدالله ارسال كرد و در آن، يادآوري كرد: خداوند متعال، نائره جنگ ما را خاموش و أمر امت را اصلاح نمود. زيرا حسين بن علي علیه‌السلام هم‌اينك حاضر است از همان جايي كه آمده است، برگردد و يا به سوي يكي از مرزهاي كشور برود و بسان ساير مسلمانان زندگي كند. نه از او بر ضد ما و نه از ما بر ضد او چيزي در ميان نباشد، و يا به جانب شام نزد يزيد بن معاويه رفته و اختلافش را با وي حل و فصل كند. اي عبيدالله! اين پيش آمد، هم مي‌تواند موجب خرسندي تو و هم موجب اصلاح امت باشد.[۳]

شايان ذكر است چيزهايي كه عمر بن سعد در اين نامه به آن‌ها اشاره كرد، برداشت‌هاي شخصي وي و يا مبالغه‌گويي‌اش براي آرام كردن عبيدالله و اصلاح ذات البين بود، تا از اين طريق زودتر غائله را پايان دهد و به حكومت “ري” دست يابد. زيرا امام حسين علیه‌السلام كه با هدف امر به معروف و نهي از منكر اقدام به قيام بر عليه باطل كرده بود، هيچ‌گاه به شخصي چون عمر بن سعد، چنين تعهدي نمي‌داد.


1- بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج 44، ص 388.

2- معالم المدرستين (سيد مرتضي عسكری)، ج 3، ص 103.

3- الارشاد (شيخ مفيد)، ص 437.

منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی

يمه هاى سيد الشهداء (عليه السلام ) ناياب شد.

احکام و مسائل
آخرین اخبار