اریخ وقوع: 11 شهریور
هشتمين اجلاس سران كشورهاي عضو سازمان عدم تعهد، در «هراره» پايتخت زيمبابوه برگزار شد و حضرت آيةاللَّه خامنه اي رييس وقت كشورمان در اين اجلاس شركت كردند و طي سخنان مهمي در جمع سرانِ اين جنبش، ضعف اراده در رهبران، ترس از رويارويي صريح با استكبار، تكيه بر كمك قدرتها، باور نداشتن قدرت مردم و تكيه نكردن به آنان را مايه هاي اصلي انفعال و ضعف كشورهاي مستضعف در برابر استكبار جهاني دانسته و نفس تأسيس جنبش عدم تعهد را قيام كشورهاي مستضعف عليه نظام سلطه عنوان كردند. معظمٌ له در اين سخنراني صريحاً اعلام نمودند كه جنبش عدم تعهد از وظيفه اصلي خود منحرف شده است.
نطق تاريخي و پرمحتواي آيةاللَّه خامنه اي در اين اجلاس، در واقع نقطه اوج تلاش ايران براي تحقق اصول اوليه نهضت به شمار ميرفت. همچنين، اين نخستين بار بود كه جمهوري اسلامي ايران در اين سطح در اجلاس سران عدم تعهد شركت ميكرد و اولين بار بود كه رييس جمهور كشوري مواضع يك انقلاب را در اين مقياس وسيع و به نحوي عملي، صريح، ملموس و قابل اجرا براي جنبش عدم تعهد تشريح مينمود. حضور نيرومند ايرانِ اسلامي توانست در مقياسي وسيع، ابرهاي تيره ناشي از تبليغاتِ استكباري را از ميان بردارد و جو تبليغاتي دشمنان اسلام و انقلاب را تحت الشعاع قرار دهد.
هدف از اجلاس جنبش عدم تعهد
جنبش غیرمتعهدها یا عدم تعهد یک سازمان بینالمللی است که در سال ۱۹۶۱ میلادی در اوج جنگ سرد در بلگراد، پایتخت یوگسلاوی، تأسیس شد و شامل کشورهایی میشد که به هیچیک از بلوکهای قدرت نظام جهانی(آمریکا یا شوروی) وابستگی و تعهدی نداشتند یعنی نه در اردوگاه کمونیسم قرار داشته و نه به اردوگاه سرمایهداری تعلق داشتند. این سازمان با پایان جنگ سرد نیز به فعالیت خود ادامه داده و در سال ۲۰۱۲ در مجموع ۱۲۰ دولت عضو و ۱۷ عضو ناظر داشتهاست.
ایده تشکیل چنین گروهی تا حد زیادی به ابتکار یوسیپ بروز تیتو رئیسجمهور یوگسلاوی، قوام نکرومه نخستین رئیسجمهور غنا، جمال عبدالناصر دومین رئیسجمهور مصر، جواهر لعل نهرو اولین نخستوزیر هند و احمد سوکارنو نخستین رئیسجمهور اندونزی شکل گرفته بود. کریشنا منون دیپلمات هندی نیز نخستین شخصی بود که در سال ۱۹۵۴ در یکی از نشستهای ملل متحد این اصطلاح را در اشاره به این نظریه به کار برد.
بیانات رهبر انقلاب در خصوص اهداف اجلاس عدم تعهد
تاریخچه
سران شرکت کننده در اولین اجلاس جنبش عدم تعهد در بلگراد- سال ۱۹۶۱. از راست به چپ یوسیپ بروز تیتو، احمد سوکارنو، جمال عبدالناصر، قوام نکرومه و جواهر لعل نهرو
نخستین تلاش برای ایجاد همگرایی میان کشورهایی که بعدها به غیرمتعهدها معروف شدند، در سال ۱۹۵۵ در کنفرانس باندونگ در شهر باندونگ اندونزی انجام شد. جواهر لعل نهرو، جمال عبدالناصر و احمد سوکارنو رؤسای وقت حکومت کشورهای هند، مصر و اندونزی در این اجلاس اندیشه تشکیل چنین سازمانی را مطرح کردند. چون این اتفاق کمی بعد از استقلال هند رخ میداد تحت تأثیر جهان بینی ماهاتما گاندی نیز قرار داشت.
بنیانگذاران جنبش عدم تعهد
بنیانگذاران جنبش عدم تعهد رهبران برخی از کشورها بودند که در رأس این شخصیتها میتوان از مارشال تیتو رهبر یوگسلاوی، جواهر لعل نهرو نخستوزیر هند، جمال عبدالناصر رهبر مصر و احمد سوکارنو رئیسجمهور اندونزی نام برد.
برخی مفسرین معتقدند جنبش عدم تعهد نیز همچون جنبشهای دیگر، از شخصیت افراد و رهبران آن تأثیر پذیرفتهاست و با بررسی شرح حال این چهار شخصیت و تشریح اوضاع سیاسی کشورهای هند، اندونزی، مصر و یوگسلاوی در دههٔ ۱۹۵۰، چنین نتیجه گرفتهاند که کشورهای مزبور و رهبران آنها که همگی در استقلال کشورهای خود و رهایی از استعمار و نفوذ کشورهای دیگر نقش تاریخی بر عهده داشتند، از وجوه مشابهی برخوردار بودند که عبارتند از:
- هر چهار کشور دوران سخت و طولانی تحت استعمار بودن، استیلا و تفوق کشور قویتر و زور مدار را گذراندهاند و مبارزه آنان برای استقلال، عدم وابستگی و عدم تعهد به جا و به حق بودهاست؛
- همهٔ رهبران چهار کشور از نخستین رهبران سیاسی کشورهای خود پس از استقلال و رهایی از استعمار بودهاند، همهٔ آنها نه تنها در جنگهای ضد استعماری و ضد امپریالیستی فعالانه شرکت کردهاند، بلکه رهبری این جنگها را نیز بر عهده داشتهاند؛
- سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۵ برای هر چهار کشور نقطهٔ عطفی در مبارزات سیاسی بودهاست؛
- در سال ۱۹۵۴ کنفرانس کلمبو، نهرو نخستوزیر هند است و سوکارنو در نخستین انتخابات پس از استقلال به عنوان اولین رئیسجمهور اندونزی برگزیده شدهاست. عبدالناصر به ریاستجمهوری مصر انتخاب شده و تیتو، رهبر جمهوری خلق یوگسلاوی است که هر چهار نفر در سال ۱۹۵۵ در کنفرانس باندونگ شرکت میکنند.
جنبش عدم تعهد از جمله نهادهایی است که ویژگیهای سازمانهای بینالمللی را دارد اما چون فاقد شخصیت حقوقی بینالمللی یک سازمان بینالمللی بهشمار نمیآید.
اصول
- احترام متقابل به تمامیت ارضی و حاکمیت یکدیگر،
- برابری و منافع متقابل،
- عدم تجاوز به یکدیگر،
- همزیستی مسالمت آمیز،
- عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر.
ارکان جنبش عدم تعهد
بالاترین رکن جنبش «اجلاس سران» است که هر سه سال در یکی از کشورهای عضو تشکیل میگردد. علاوه بر آن میتوان از اجلاس سالانه وزیران، اجلاس سالانه کارشناسان، اجلاس سالانه دفتر هماهنگی و نشستهای تخصصی و دورهای این جنبش نام برد. نشستهای دورهای جنبش در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد و نشستهای آژانسها و سازمانهای تخصصی این سازمان نیز قابل ذکر است.
ایران و جنبش عدم تعهد
ایران که به دلیل عضویت در پیمان نظامی مرکزی سنتو از عضویت در این جنبش محروم مانده بود در سال ۱۹۷۹ پس از پیروزی انقلاب به جنبش عدم تعهد پیوست. در سالهای اولیه حیات جنبش ایرانیان، نام آن را به «جنبش نا وابستگان» ترجمه کردند. اما به دلیل عدم استقبال عمومی نام «غیرمتعهدان» مصطلح گردید. ایران بعد از پیوستن به جنبش در اجلاس سران ۱۹۷۹ در هاوانا و از آن به بعد در همه نشستهای مختلف این جنبش حضور داشتهاست. لغو برگزاری هفتمین اجلاس سران در بغداد به دلیل جنگ ایران و عراق و انتقال این اجلاس به دهلی نو از مهمترین رویدادهای جنبش به حساب میآید. صدام حسین که توانسته بود در اجلاس هاوانا میزبانی بعدی جنبش را در بغداد بگیرد در اثر حمله آشکار ۲ فانتوم ایرانی به بغداد در عملیات بغداد و ناامن جلوه دادن این شهر به دهلی نو منتقل شد. فیلم سینمایی خلبان با توجه به این رویداد ساخته شدهاست. شانزدهمین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در روزهای ۹ و ۱۰ شهریور ۱۳۹۱ (۳۰ و ۳۱ اوت ۲۰۱۲) در تهران برگزار شد.
گزارشی از حضور آیتالله خامنهای در اجلاس غیرمتعهدها در سال ۱۳۶۵
یک دوقطبی که باید شکسته میشد
نهم شهریورماه سالروز سفر هیات دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به ریاست رئیسجمهور وقت حضرت آیتالله خامنهای به زیمباوه است. سفری که به منظور شرکت در هشتمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد و در سال ۱۳۶۵ انجام گرفت. این سفر به دلیل آنکه همزمان با سالهای جنگ تحمیلی و اوج جنگ سرد بین دو ابرقدرت شرق و غرب بود اهمیت زیادی داشت. به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گزارشی به بررسی این سفر مهم تاریخی میپردازد.
شانزده سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد، در دنیایی که جنگ بین دو ابرقدرتِ پیروز تقسیم میشد، نمایندگان پنج کشور از آفریقا، آسیا و اروپا جمع شدند تا جمعی را تشکیل دهند که متمایل به بلوکهای شرق و غرب نباشد. زمانی که متفقین دیروز و متخاصمین امروز دنیا را بین خود تقسیم میکردند و چین، ویتنام، کره و کوبا سرخ میشدند و شیلی و نیکاراگوئه زیر پرچم امپریالیسم میرفتند، عدم تعهد قرار بود سازمانی باشد که به هیچ یک از دو طرف دعوا تعهدی نداشته باشد.
برای انقلابی که با شعار «نه شرقی، نه غربی» به پیروزی رسیده بود، چنین جمعی اگر همان بود که ادعا میکرد، کمال مطلوب بود، امّا نه مؤسسان آن غیرمتعهد ماندند و نه اعضایی که بعدها به عضویت جنبش درآمدند. شهریورماه سال ۶۵ که آیتالله سیدعلی خامنهای، رئیسجمهور اسلامی ایران به هراره (پایتخت زیمباوه) رفت، بیستوپنج سال از اوّلین جلسهی مؤسسین جنبش میگذشت؛ جنبشی که هم کشورهای بهشدت وابستهی بلوک غرب همچون عربستان عضو آن بودند و هم کشورهای وابسته به بلوک شرق همچون کوبا.
همین طرفهای درگیر جنگ که برای هم خطونشان میکشیدند و یک دیگر را به حملهی اتمی تهدید میکردند، برای تقابل با انقلاب اسلامی به تفاهم و توافق کامل میرسیدند و ایران دشمن مشترکشان میشد. در چنین فضایی و در وابستگی اعضای جنبش عدم تعهد، لاجرم وزنهی اعضاء سمت ایران سنگینی نمیکرد؛ حتی اگر بهدرستی میدانستند شروعکنندهی جنگ کیست و متجاوز کدام است، باز هم تنها کنش و موضع اصلی همانی بود که شورای امنیت بارها در قطعنامههای مختلف اعلام کرده بود؛ پایاندادن به جنگ و برقراری آتشبس بدون اعلام آغازگر و تنبیه متجاوز.
حتی یاسر عرفات که بعد از پیروزی انقلاب و حمایت همهجانبهی ایران اسلامی از فلسطین، ایران را خانهی خود میخواند، طرفدار پروپاقرص صدام بود و مأموریت اصلیاش در هشتمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد نه مسئلهی فلسطین که وادارکردن ایران به پذیرش آتشبس بود. غلبهی خوی نژادپرستی عرب بر آرمان فلسطین که آن روزها کمرنگتر هم میشد و عرفات را به سازش و گذشتن از حق فلسطینیان نزدیکتر میکرد.
انقلاب ایران چه میگوید
در این اجلاس ایران یک تریبون داشت تا یکبار به تمام دنیا توضیح دهد جنایتکار جنگی کیست و اگر متجاوز مجازات نشود، هیچ تضمینی برای صلح پایدار وجود ندارد؛ تریبونی که از آن هشدارهای خود را دربارهی انحراف عدم تعهد، مبارزهی آفریقا علیه سیستمهای آپارتاید، جنگ شوروی در خاک افغانستان و مسئلهی فلسطین بیان کند و یکبار به تمام کشورهای دردکشیدهی دنیا بگوید نظام کنونی ایران کجا ایستاده و چگونه نگاه میکند. نگاهی که از زبان آیتالله خامنهای، رئیسجمهور چهلوهشتسالهی ایران، با لباس دین و در قامت یک روحانی بیان میشود.
دنیایی که یک طرفش در آمریکای لاتین شاهد کودتاهایی است که از ایالات متحده مدیریت میشود و نظامهای مردمی را سرنگون میکند؛ از آبهای آزاد بهسمت شرق که میرسد در آفریقا مردم درگیر جنگ علیه استعمار و حکومتهای نژادپرست است و همین زیمباوه که امروز میزبان جنبش است، شانزده سال پیش از بند استعمار پیر رهاشده و درست در مرزهای جنوبی، نلسون ماندلا در بند رژیم آپارتاید پروتریاست؛ رژیمی که شانزده درصد سفیدپوست و هفتادوپنج درصد سیاهپوست ساکن این کشور را از حقوق اوّلیهی خود محروم کرده است؛ در شمال شرقی آفریقا هم رژیم صهیونیستی با حمایت همهجانبهی غرب در حال گسترش سرزمینهای غصب شده است و هنوز مدت زیادی از کشتار صبرا و شتیلا که بیش از سه هزار فلسطینی در دو روز کشته شدند، نگذشته؛ در همسایگی شرقی ایران هم شوروی یک جنگ تمام عیار علیه نیروهای مسلمان افغانستان بهراهانداخته!
انقلاب ایران سال ۵۷ با پیروزی و پیریزی یک نظام اسلامی یکبار تمام اصول و دگمهای پذیرفتهشدهی دنیا را شکسته بود و حالا آیتالله خامنهای قبل از هر چیز قواعد ازپیشمشخصشدهی چنین مراسمی را میشکند، با بسمالله و آیاتی از قرآن آغاز میکند و از اصول و آموزشهای اسلامی در مواجهه با معضلات دنیای امروز میگوید؛ از باوری عاشورایی که اگر ظلمی در جهان حکمرانی میکند و حقی ضایع میشود هم آنکه ظلم را پذیرفته و هم آنکه از بیرون ناظر و شاهد است، شریک جرماند. از همین جا هم به نظامهای نژادپرستانه میرسد و انفعال و کمتحرکی جنبش را محکوم میکند. ایشان به نمایندگی از نظام اسلامی پیشنهاداتی را برای مبارزه بیان میکنند. مکان اجلاس در خط مقدم مبارزه با نظام آپارتاید قرارگرفته و باید از تمام ظرفیت آن استفاده کرد. دیدارهای بعدی رئیسجمهور با سران آفریقایی اهمیت این صحبتها را بهخوبی نشان میدهد.
شباهت رژیم صهیونستی با رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی و ظلم آنها علیه ساکنین اصلی موضوعی نیست که جنبش از کنار آن بگذرد. مسئلهی فلسطین و نسلکشی مسلمانان هیچگاه در موضعگیریهای انقلاب غایب نبوده است. هرچند یاسر عرفات قرار است نمایندگی مردم فلسطین را به دوش بکشد، ولی او دیگر چریک مبارز سالهای قبل نیست.
اگر تجاوزی را در دنیا بپذیرید، دیگران هم به خود اجازه میدهند تا کشوری را اشغال و مردمی را آواره کنند. اشغال افغانستان چند سال بعد از استقرار رژیم صهیونیستی نمونهی بارز همین ادعاست. شوروی با تمام توان علیه نیروهای مردمی افغانستان میجنگد تا نظامی ضددین را در این کشور حاکم کند و اگر عدم تعهد واقعاً غیرمتعد است باید جلوی این ظلم آشکار نیز بایستد.
هرچند وقت کم است و ایشان از چند صفحه از متن سخنرانی چشمپوشی کردند، ولی مسئله ظلمی است که در آمریکای لاتین علیه مردم و حکومتهای غیروابسته به آمریکا اعمال میشود و چشمپوشی نمیکنند. غیرمتعدها لازم است علیه کودتاهای سفارشی و ظلم به اسپانیولیهای آمریکای جنوبی موضعگیری کنند.
تأثیر کلام
استدلال ایران دربارهی پایان جنگ با عراق باید همین جا مطرح شود. وقتی رسانهی جهانی برای بیان حقایق و اتفاقات در حال وقوع ندارید و شورای امنیت تنها کاربرد سلاح شیمیایی را محکوم میکند و اشارهای به استفادهکننده از سلاحها نمیکند، باید از هر تریبونی برای بیان حقیقت و ظلمی که به قربانیان این بیرحمیهاشده، استفاده کرد؛ حقایقی که بیانش منافع حامیان یک طرف درگیری را به خطر میاندازد. میان همین صحبتهاست که پخش مستقیم سخنرانی آقای خامنهای قطع میشود. قطع ناگهانی پخش سراسری، کنجکاوی خبرنگاران را تحریک میکند و با اعتراض هیئت ایرانی سخنان رئیسجمهور ایران همان شب بازپخش میشود. همان روز هم متن کامل سخنرانی بین شرکتکنندگان در اجلاس پخش میشود. برگزاری یک جلسه آزاد مطبوعاتی در فضایی که خبرنگاران بهسختی برای مصاحبه با سران کشورها پاسخ مثبت میگیرند، بیش از پیش به روشنشدن واقعیت صحنه کمک میکند.
دیدارهای متعدد بعد از سخنرانی آن روز با رؤسای جمهور و رهبران کشورهای مختلف آمریکای لاتین، آفریقا، اروپا و آسیا نشان میدهد سخنان نمایندهی انقلاب ایران بهخوبی تأثیر خود را بر جو اجلاس و ذهنیت سران شرکتکننده میگذارد. بعضی صراحتاً میگویند از آمریکا میترسند و نمیتوانند کاری بکنند، ولی ایران را بهخاطر مواضع شجاعانه و صریحش تحسین میکنند و به امام سلام میرسانند. قول و قرار روابط گستردهتر صحبت رایج چنین دیدارهایی است و بعضی کشورها هم درخواست بازگشایی سفارت و روابط فعالانهتر را دارند. افرادی همچون راجیو گاندی و فیدل کاسترو که از افراد مؤثر جنبشاند به دیدار آقای خامنهای میروند. هرچند نمیتوانند صراحتاً موضعگیری کنند، ولی مواضع ایران را پذیرفتند. مجالی برای عرفات و دیگر حامیان صدام برای طرح ادعاهای قبلی خود و اجبار ایران به پذیرش آتشبس و گذشتن از حقوقش، باقی نمیماند.
رچسبها: شوروی؛ جنبش عدم تعهد؛ زیمبابوه؛ موگابه، رابرت؛ حمله شوروی به افغانستان؛ یاسر عرفات؛ رابرت موگابه؛ دوران ریاست جمهوری آیتالله خامنهای؛