مناسبت های 9 محرم
- رهائى حضرت یونس علیه السلام از شکم ماهى
- روى آوردن لشگر عمر سعد به سوى خیمه ها ( 61 ق)
- خطابه امام حسین علیه السلام براى اصحابش (61 ق)
- سخنان امام حسین علیه السلام درشب عاشورا (61 ق)
- سخنان حضرت زینب باامام حسین علیه السلام(61 ق)
- ورود شمر بن ذي الجوشن به كربلا (61 ق)
- امتناع حضرت عباس از پذيرش امان نامه دشمن (61 ق)
- فرمان حمله به خيام امام حسين علیه السلام (61 ق)
- ولادت حضرت موسى علیه السلام
- ولادت حضرت مریم علیها السلام
- ولادت محمد بن سید بن طاووس (643 ق)
- درگذشت آیةالله آقا محمد بید آبادی (1198 ق)
- درگذشت علامه میر حامد حسین هندی (1260 ق)
- درگذشت آیةالله میرزا علی فلسفی (1427 ق)
- درگذشت آیةالله حاج میرزا سید علی یزدی (1364 ق)
مناسبت های 27 مرداد
- وفات «آخوند ملاعبدالكريم گزی» (1300ش)
- وفات «كمال الملك» (1319ش)
- تذکر كتبي آيةاللَّه «كاشاني به مصدق» (1332ش)
- وقوع حماسه خونين پاوه (1358 ش)
- وفات آیةاللَّه «بهاءالدين محلاتي» (1360ش)
- وفات «استاد محيط طباطبايي» (1371 ش)
- وفات آیةاللَّه «وجداني فخر» (1375 ش)
- شهادت۳۳نفرازراهپیمایان روزقدس درنیجریه(1393ش)
رهائى حضرت یونس علیه السلام از شکم ماهى
تاریخ وقوع: 9 محرم
حضرت یونس علیهالسلام سالها در میان قومش (در سرزمین نینوا در عراق) به دعوت و تبلیغ مشغول بود ولى هر چه کوشش کرد، ارشادهایش در دل آنها مؤثر نیفتاد، خشمگین شد. آن محل را ترک کرد و به سوى دریا رفت در آنجا بر کشتى سوار شد در میان راه دریا متلاطم گشت، چیزى نمانده بود که همه اهل کشتى غرق شوند.
ناخداى کشتى گفت: من فکر مىکنم در میان شما بنده فرارى وجود دارد که باید به دریا افکنده شود (و یا گفت: کشتى زیاد سنگین است و باید یک نفر را به قید قرعه به دریا بیفکنیم) چند بار قرعه کشیدند و در هر بار به نام یونس درآمد! او فهمید در این کار سرّى نهفته است و تسلیم حوادث شد.
هنگامى که او را به دریا افکندند، نهنگ عظیمى او را در کام خود فرو برد و خدا او را به صورت اعجازآمیزى زنده نگه داشت. سرانجام او متوجه شد، ترک اولائى انجام داده به درگاه خدا روى آورد و به تقصیر خود اعتراف نمود، خدا نیز دعاى او را استجابت فرمود و از آن تنگنا نجاتش داد.
روى آوردن لشگر عمر سعد به سوى خیمه ها ( 61 ق)
تاریخ وقوع: 9 محرم
عمر سعد پس از رجوع شمر لشکر خویش را صدا زد و گفت: یا خیلاللّه ارکبى و بالجنة ابشرى؛ اى لشکر خدا سوار شوید و بسوى بهشت رفتن شاد شوید.
لشکر به سوى خیمهها روى آوردند و امام علیهالسلام در پیش خیمه سر به زانوى اندوه گذاشته و به خواب رفته بود، حضرت عباس علیهالسلام خدمت امام حسین علیهالسلام آمد و عرض کرد: برادر لشکر به سمت شما روى آورده. حضرت فرمود: عباس، بپرس چه شده که رو به ما آوردهاند؟
حضرت عباس علیهالسلام با 20 سوار به سوى لشکر رفت و منظورشان را پرسید، گفتند: از طرف امیر حکم صادر شده که با او بیعت کنید، وگرنه با شما به جنگ مىپردازیم. حضرت عباس علیهالسلام فرمود: بگذارید کلام شما را به امام علیهالسلام برسانم و برگردم.
عباس علیهالسلام خدمت امام حسین علیهالسلام آمد و پیغام آنان را به ایشان عرض کرد. حضرت فرمود: امشب را از آنها مهلت بگیر تا به نماز و دعا و استغفار بپردازم. حضرت عباس علیهالسلام به سمت لشکر روانه شد و در مقابل لشکر ایستاد و موعظه نمود و آن شب را مهلت خواست و لشکر عمر بن سعد به جاى خود بازگشتند. این قضیه در عصر روز نهم اتفاق افتاد.
خطابه امام حسین علیه السلام براى اصحابش (61 ق)
تاریخ وقوع: 9 محرم
در عصر این روز امام حسین علیهالسلام در جمع یاران خطبهاى قرائت فرمود و اصحاب اعلام وفادارى نمودند.
سخنان امام حسین علیه السلام درشب عاشورا (61 ق)
تاریخ وقوع: 9 محرم
در این شب امام حسین علیهالسلام اصحاب و اهل بیت علیهمالسلام خود را جمع نموده و کلماتى را به آنان فرمودند.
خلاصه کلمات حضرت این بود که من بیعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختیار خود گذاشتم تا به هر جا که مىخواهید، کوچ کنید. پس از فرمایشات حضرت، اهل بیت علیهمالسلام و اصحاب کلماتى را در وفادارى و جاننثارى خود نسبت به آن حضرت ابراز داشتند
سخنان حضرت زینب باامام حسین علیه السلام(61 ق)
تاریخ وقوع: 9 محرم
در این شب زینب کبرى علیهاالسلام اشعار «یا دهرُ اُفٍّ لک من خلیل…» را از زبان برادرش امام حسین علیهالسلام شنید و هنگامى که متوجه شد، فردا روز شهادت حضرت است. فرمود: «اى کاش مرگ مرا نابود ساخته بود و این روز را ندیده بودم» سپس بیهوش شد.
امام علیهالسلام خواهر عزیز و مکرمه خود را به هوش آوردند و مطالبى فرمودند.
ورود شمر بن ذي الجوشن به كربلا (61 ق)
تاریخ وقوع: 9 محرم
در برابر كاروان كم تعداد امام حسين علیهالسلام و يارانش، كه اهل و عيالشان نيز همراه آنان بودند، عبيدالله بن زياد نيروهاي رزمي فراواني به كربلا اعزام كرد.
وي، علاوه بر لشكر يك هزار نفري حر بن يزيد رياحی، چهار هزار تن به همراه عمر بن سعد، دو هزار نفر به همراه يزيد بن رَكاب كلبي، چهار هزار نفر به همراه حُصين بن نُمير سكوني، هزار نفر به همراه شبث بن ربعي، هزار نفر به همراه حجار بن ابجر بجلي، سه هزار نفر به همراه مصار بن مزينه مازني، دو هزار نفر به فرماندهي شخص ديگر به كربلا اعزام كرد، تا با پيوستن به سپاه عمر بن سعد جبهه سپاهيان يزيد را در برابر سپاهيان امام حسين علیهالسلام تقويت و تحكيم نمايد.
اما شرورترين نيروهاي عبيدالله بن زياد، لشكر شمر بن ذي الجوشن بود، كه به استعداد چهار هزار تن به قصد نبرد حتمي با اهل بيت پيامبر صلی الله علیه و آله وارد سرزمين كربلا شد. ورود شمر به كربلا، مصادف بود با روز نهم ماه محرم.[۱]
هنگامي كه نامه رضايتبخش عمر بن سعد به دست عبيدالله بن زياد رسيده بود، شمر بن ذي الجوشن در مجلس وي حضور داشت و چون نظر عبيدالله درباره پيشنهاد عمر بن سعد، مبني بر مصالحه با امام حسين علیهالسلام را مشاهده كرد، برآشفت و به عبيدالله گفت: اي امير! آيا پيشنهاد او را پذيرفتهاي؟ هم اينك حسين بن علي علیهالسلام با پاي خود در سرزمين تو گام نهاد و در نزديكي تو مقيم گشت. به خدا سوگند، اگر امروز از تو رهايي پيدا كند، ديگر نميتواني بر او دست يابي.
در آن صورت، او عزيزتر و نيرومندتر گردد و تو ناتوانتر و خوارتر خواهي شد. پس او را رها مكن و در اختيارت بگير، در اين صورت هر تصميمي كه دربارهاش بگيري ميتواني جامه عمل بپوشاني.[۲] گفتار خصمانه و تحريكآميز شمر، اثر سويي در عبيدالله بن زياد به وجود آورد و نظرش را درباره امام حسين علیهالسلام دوباره تغيير داد.
بدين جهت، در همان ساعت، نامه شديداللحني براي عمر بن سعد نوشت و به اين مضمون، به وي فرمان داد: يا از حسين بن علي علیهالسلام براي يزيد بيعت بگير و يا بر او بتاز و سرش را از بدن جدا كن و تمام ياران وي را از دم تيغ و تير بگذران و بر بدنهايشان اسب بدوان. گرچه اسب تاختن بر بدنهاي آنان، فايدهاي ندارد وليكن چون از زبانم جاري شده است، بايد به عمل آوري.
سپس يادآور شد: اي عمر بن سعد! اگر آن چه را به تو فرمان دادهام انجام دهي، در نزد ما عزيز و سربلند خواهي بود و به آرزو و آمالت ميرسي، ولي اگر تمايلي براي نبرد با حسين بن علي علیهالسلام نداري، از فرماندهي سپاه معزول و كارهاي سپاه را به شمر بن ذيالجوشن بسپار.[۳] عبيدالله، اين نامه را به شمر سپرد و او را روانه كربلا نمود و وي را بر كردار و رفتار عمر بن سعد، مراقب ساخت.
1- الفتوح (ابن اعثم كوفي)، ص 891.
2- بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج 44، ص 390.
3- الارشاد (شيخ مفيد)، ص 438؛ منتهي الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، ص 335.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی
امتناع حضرت عباس از پذيرش امان نامه دشمن (61 ق)
تاریخ وقوع: 9 محرم
امتناع حضرت عباس و برادرانش از پذيرش امان نامه دشمنحضرت فاطمه، مكني به “اُمالبنين” همسر امیرالمومنین علیهالسلام، داراي چهار فرزند دلاور و رشيد بود كه همگي در ركاب برادر و امامشان حضرت ابيعبدالله الحسين علیهالسلام در كربلا حضور داشتند.[۱]حضرت عباس علیهالسلام، كه بزرگترين آنان بود از شهرت بسزايي برخوردار و به خاطر جمال زيبا، قامت رشيد، بهرهمندي از دلاوري، غيرت و تعهد و تقوا، به “قمر بنيهاشم” معروف و حضور وي در سپاه امام حسين علیهالسلام، براي دشمنان اهل بيت علیهمالسلام بسيار سنگين و زجرآور بود. بدين جهت، دشمن درصدد برآمد تا وي و برادرانش را از جبهه توحيدي امام حسين علیهالسلام گسسته و به جبهه باطل اموي ملحق كنند.به همين منظور، شمر بن ذي الجوشن كلابي كه از قبيله امالبنين سلام الله علیها بود، مأموريت يافت كه به حضرت عباس علیهالسلام و سه تن از برادرانش اماننامه دهد. وي، در عصر روز تاسوعا (نهم محرم) به نزديكي خيمهگاه امام حسين علیهالسلام رفت و با صداي بلند فرياد زد: خواهرزادگانم كجايند؟امام حسين علیهالسلام كه منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود: پاسخ شمر را بدهيد، اگر چه او فاسق است وليكن با شما قرابت و رابطه خويشاوندي دارد. حضرت عباس علیهالسلام به همراه سه تن از برادرانش عبدالله، جعفر و عثمان در نزد شمر حضور يافته و از او پرسيدند: حاجت تو چيست؟شمر گفت: شما خواهرزادگان منيد. بدانيد تا ساعاتي ديگر شعلههاي جنگ برافروخته ميگردد و از ياران حسين بن علي علیهالسلام كسي زنده نميماند. من براي شما اماننامهاي از عمر بن سعد آوردم. شما از اين ساعت در امان ما هستيد، مشروط بر اين كه از ياري برادرتان حسين علیهالسلام دست برداشته و سپاهش را ترك كنيد.حضرت عباس علیهالسلام كه كانون غيرت، حميت و وفاداري بود، بر او بانگ زد و فرمود: بريده باد دستان تو و لعنت خدا بر تو و اماننامه تو. اي دشمن خدا! ما را فرمان ميدهي كه از ياري برادر و مولايمان حسين علیهالسلام دست برداريم و سر در طاعت ملعونان و ناپاكان درآوريم. آيا ما را امان ميدهي ولي براي فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله اماني نيست؟ شمر از پاسخ دندانشكن فرزندان امالبنين سلام الله علیها، نااميد و خشمناك شد و با سرافكندگي به خيمهگاه خويش برگشت.[۲]برخي از روايات، به جاي شمر بن ذي الجوشن، شخصي به نام “عبدالله بن أبي محل بن حزام” برادرزاده امالبنين سلام الله علیها را نام بردهاند، كه براي حضرت عباس علیهالسلام و برادرانش اماننامه برد، ولي با پاسخ منفي آنان روبرو گرديد.[۳] به هر روي، سپاه عمر بن سعد از اين ترفند نيز طرفي نبست و نتوانست خللي در سپاه يكپارچه و مستحكم امام حسين علیهالسلام به وجود آورد.
1- الارشاد (شيخ مفيد)، ص 342.2- همان، ص 440؛ بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج 44، ص 391.3- معالم المدرستين (سيد مرتضي عسكری)، ج 3، ص 105؛ الفتوح (ابن اعثم كوفي)، ص 895.منبع: پایگاه دانشنامه اسلام
فرمان حمله به خيام امام حسين علیه السلام (61 ق)
تاریخ وقوع: 9 محرم
فرمان حمله به خيام امام حسين از طرف عمر بن سعد (61 ق)
هنگامي كه عمر بن سعد، فرمانده كل سپاه عبيدالله بن زياد، با دريافت نامه شديدالحن عبيدالله احساس خطر كرد و با آمدن شمر بن ذي الجوشن به كربلا، وي را رقيبي براي فرماندهي خويش ميديد، با دستپاچگي تمام و بدون اطلاع قبلي، در عصر روز تاسوعا (نهم محرم) فرمان حمله عمومي به سوي خيمهگاه امام حسين علیهالسلام را صادر كرد.
وي با گفتن: “يا خيل الله اركبي و بالجنة ابشري”، سپاهيان خود را وادار به هجوم سراسري كرد و تلاش نمود تا كردار و رفتار خود را بايسته جلوه دهد و روحيات متزلزل سپاهيان خويش را تقويت كند، تا مبادا در نبرد با فرزندزاده رسول خدا صلی الله علیه و آله دچار حيرت و سستي گردند.
امام حسين علیهالسلام كه در آن هنگام، در پيشگاه خيمهاش به شمشير تكيه داده و به استراحت مختصر پرداخته بود، با صداي خواهرش زينب كبري سلام الله علیها بيدار گرديد و خيل عظيم سپاهيان دشمن را در روبروي خود مشاهده نمود، كه در حال پيش روي به سوي خيمهگاه وي بودند.
آن حضرت، بيدرنگ برادرش حضرت عباس علیهالسلام را به همراه بيست تن از ياران فداكارش چون زهير بن قين و حبيب بن مظاهر به سوي سپاه دشمن فرستاد، تا از فرمانده آنان، علت تهاجم عمومي را جويا شوند.
حضرت عباس علیهالسلام و هيأت همراه، به سران سپاه عمر بن سعد نزديك شده و پيام امام حسين علیهالسلام را ابلاغ كردند و آنان در پاسخ امام حسين علیهالسلام گفتند: از امير عبيدالله بن زياد فرمان آمده است كه حسين بن علي علیهالسلام يا در طاعت او درآيد و با او بيعت كند و يا هم اينك آماده نبرد سرنوشتساز باشد.
حضرت عباس علیهالسلام پيامشان را به امام حسين علیهالسلام رسانيد و از آن حضرت، كسب تكليف نمود. امام حسين علیهالسلام به وي فرمود: از آنان بخواه كه امشب را صبر كرده و كار نبرد را به فردا واگذارند. زيرا دوست دارم شب آخر عمرم مقدار بيشتري به عبادت و نماز بپردازم و خدا ميداند كه من به راز و نياز با وي و نيايش در درگاهش چقدر علاقمندم.
حضرت عباس علیهالسلام بار ديگر به سوي سپاه دشمن رفت و درخواست امام حسين علیهالسلام را به آنان ابلاغ كرد. عمر بن سعد كه مظنون به مسامحه كاري بود و شمر را رقيب خود ميديد، از درخواست امام حسين علیهالسلام سرباز زد و گفت: براي حسين، ديگر مهلتي نيست!
برخي از فرماندهان سپاه، زبان به اعتراض گشوده و گفتند: اي فرمانده! اگر كافران و مشركان از ما مهلت ميخواستند، ما دريغ نميكرديم ولي از مهلت دادن به فرزندزاده رسول خدا صلی الله علیه و آله امتناع ميكنيم؟ عمر بن سعد در برابر اعتراضهاي متعدد ياران خويش مواجه گرديد و به ناچار درخواست امام حسين علیهالسلام را پذيرفت و به وي پيام داد كه يك شب را به شما مهلت دادم، ولي بامدادان فردا اگر بر فرمان امير، سر اطاعت فرود نياوريد، فيصله كار را به شمشير ميسپارم.
در اين هنگام، آرامش نسبي حاكم گرديد و هر دو سپاه به خيمهگاه خويش برگشته و منتظر فرارسيدن روز بعد، يعني روز عاشورا شدند.[۱]
1- نك: الارشاد (شيخ مفيد)، ص 440؛ منتهي الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، ص 337.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی
ولادت حضرت موسى علیه السلام
تاریخ وقوع: 9 محرم
(قابوس یا ولید بن مصعب) با این که از انعقاد نطفه در میان بنىاسرائیل جلوگیرى مىکرد تا آنجا که حتى مردان را از زنان جدا و از شهر خارج نمود و هر بچهاى از زنان بنىاسرائیل به دنیا مىآمد به وسیله مأورانش اطلاع یافته با دست نظامیان کشته مىشد ولى چون خواست خدا این بود که موسى علیهالسلام به دنیا بیاید.
در شبى که منجمان پیشبینى کرده بودند، خداى متعال یوخابه همسر عمران را به کاخ فرعون به سوى شوهر خویش رهسپار کرد چرا که عمران نگهبان قصر فرعون بود در همان شب نطفه بچه منعقد شد ولى کسى باخبر نشد.
منجمین با استفاده از علم نجوم به فرعون خبر دادند که نطفه همان بچه منعقد شده، فرعون خشمگین شد و دستور داد هر جا زن حاملهاى دیدند، شکمش را بدرند. اما قدرت خدا بود که بعد از شش ماه و دو روز موسى علیهالسلام در روز نهم محرم به دنیا آمد و خداوند در میان آن محیط وحشتناک او را نگه داشت.
مادر موسى علیهالسلام به الهام پروردگار او را در صندوق نهاده و به رود نیل انداخت، دخترى او را دید و کودک را پیش فرعون و آسیه برد، آسیه بچه را گرفت و بعد از گفتگوى زیاد قرار شد او را به فرزندى انتخاب کنند.
از طرف آسیه اعلام شد، زنان شیرده به دربار بیایند. موسى علیهالسلام شیر هیچکدام را نخورد، در نهایت مادر موسى علیهالسلام را آوردند و موسى شیر او را خورد، آسیه با حقوق کافى او را براى شیر دادن نزد خود برد و بدین طریق موسى در دامان مادر خویش بزرگ شد.
منابع:
سيد مهدى مرعشى نجفى، حوادث الایام، صفحه 25.
پایگاه دانشنامه اسلامی
ولادت حضرت مریم علیها السلام
تاریخ وقوع: 9 محرم
از تواریخ و اخبار اسلامى و گفته مفسران استفاده مىشود که «حنه» و «اشیاع» دو خواهر بودند که اولى به همسرى «عمران» از شخصیتهاى برجسته بنىاسرائیل درآمد و دومى را «زکریا» علیهالسلام به همسرى انتخاب کرد.
سالها گذشت که از همسر «عمران»، «حنه» فرزندى متولد نشد. روزى زیر درختى نشسته بود، پرندهاى را دید که به جوجههاى خود غذا مىدهد، مشاهده این محبت مادرانه آتش عشق فرزند را در دل او شعلهور ساخت و از صمیم دل از درگاه خدا تقاضاى فرزندى کرد و چیزى نگذشت که این دعاى خالصانه به هدف اجابت رسید و باردار شد و در روز نهم محرم، حضرت مریم علیهاالسلام به دنیا آمد.
منابع:
آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ذیل آیه 35 سوره آل عمران.
پایگاه دانشنامه اسلامی