جنگ صفین2-min

ورود علي علیه السلام به صفين (37 ق)

تاریخ وقوع: 22 محرم


معاوية بن ابي‌سفيان كه از زمان خلافت عمر بن خطاب به حكومت شام منصوب شده بود، در عصر خلافت عثمان بن عفان به خاطر رابطه خويشاوندي با وي و اموي بودن هر دو، از موقعيت ممتازي برخوردار و به يك حاكم مقتدر و مستبد تبديل شد.

پس از آن كه حضرت علي علیه‌السلام با رأي آزاد و مستقيم مردم به خلافت رسيد و در صدد زدودن نابكاري‌‌ها؛ تبعيضات و ستمگري‌هاي حاكمان پيشين برآمد و براي اين منظور بسياري از عاملان و حاكمان نالايق را بركنار نمود، با مخالفت‌ها و سرپيچي‌هاي معاوية بن ابي‌سفيان، حاكم شام روبرو گرديد و ارسال نامه‌هاي متعدد و رفت و آمد پيك‌هاي مختلف، تأثيري در ياغي‌گري‌هاي معاويه برجا نگذاشت و سرانجام به نبرد و جنگي بزرگ تبديل گرديد.

نبرد بزرگ سپاهيان اسلام به فرماندهي امام علی علیه‌السلام و سپاهيان شام به سركردگي معاويه بن ابي‌سفيان در سرزميني ميان شام و عراق، معروف به صفين در كنار رود فرات به وقوع پيوست. حضرت علي علیه‌السلام پس از گردآوري نيروهاي رزمنده و جهادگر، در روز بيست و دوم محرم سال 37 قمري وارد سرزمين صفين گرديد و به طلايه‌داران سپاهش، به فرماندهي مالك اشتر نخعى پيوست.

معاوية بن ابي‌سفيان نيز در همين ماه وارد صفين شد و به طلايه‌داران سپاه خويش به فرماندهي ابوالأعور سلمي ملحق شد. به حرمت ماه محرم، طرفين از جنگ و نبرد با يكديگر در اين ماه خودداري كردند ولي با پايان يافتن محرم و آغاز ماه صفر، نبرد بي‌امان طرفين آغاز گرديد و تعداد فراواني از دو طرف كشته، زخمي و اسير گرديدند. ولي تلفات شاميان چند برابر شهدا و زخميان سپاه حضرت علي علیه‌السلام بود.

سرانجام با دسيسه‌هاي معاويه و عمرو بن عاص در واپسين مراحل جنگ، سپاهيان شامي براي گريز از هجوم بي‌امان سپاهيان حضرت علي علیه‌السلام، قرآن‌ها را بر روي نيزه كرده و خواستار صلح و حكميت قرآن شدند. همين نيرنگ، موجب فريب‌خوردگي برخي از متحجران و مقدس مآبان سپاه امام علي علیه‌السلام شد و اختلاف و پراكندگي آنان را به ارمغان آورد و موجب آن شد كه بدون دست‌يابي به نتيجه مطلوب، به جنگ پايان دهند و خاتمه كار را به حكميت واگذارند.[۱]


1- نك: بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج 32، ص 430؛ شرح نهج البلاغه (ابن ابي الحديد)، ج 3، ص 215؛ الفتوح (ابن اعثم كوفي)، ص 460؛ كشف الغمه (علي بن عيسي اربلي)، ج 1، ص 334؛ انساب الاشراف – ترجمه اميرالمؤمنين علیه‌السلام – (بلاذري)، ص 185.